صاحبدلان

ساخت وبلاگ
متن آهنگ بغض زانیار خسروی (گروه ایهام ) ♪♪♫♫♪♪♯ بی تو جای خالیت انکار میخواهد فقطزندگی لبخند معنادار میخواهد فقطچشم ها به اتفاق تازه عادت میکندسر اگر عاشق شود دیوار میخواهد فقط♪♪♫♫♪♪♯بغض وقتی میرسد شاعر نباشی بهتر هستبغض وقتی گریه شد خودکار میخواهد فقطچشم های خیسم امشب آبروداری کنیدمرد جای گریه اش سیگار میخواهد فقطبغض وقتی میرسد شاعر نباشی بهتر هستبغض وقتی گریه شد خودکار میخواهد فقط♪♪♫♫♪♪♯چشم های خیسم امشب آبروداری کنیدمرد جای گریه اش سیگار میخواهد فقطحق من بودی ولی حالا به ناحق نیستیحرف حق هرجور باشد دار میخواهد فقطنیستی حتی برای لحظه ایی یادم کنی♪♪♫♫♪♪♯انتظار دیدنت تکرار میخواهد فقطبغض وقتی میرسد شاعر نباشی بهتر هستبغض وقتی گریه شد خودکار میخواهد فقطچشم های خیسم امشب آبروداری کنیدمرد جای گریه اش سیگار میخواهد فقطبغض وقتی میرسد شاعر نباشی بهتر هست♪♪♫♫♪♪♯بغض وقتی گریه شد خودکار میخواهد فقطچشم های خیسم امشب آبروداری کنیدمرد جای گریه اش سیگار میخواهد فقطبغض وقتی میرسد شاعر نباشی بهتر هستبغض وقتی گریه شد خودکار میخواهد فقط♪♪♫♫♪♪♯چشم های خیسم امشب آبروداری کنیدمرد جای گریه اش سیگار میخواهد فقط ♪♪♫♫♪♪♯ این شعر و آهنگ موزیک ویدئوی قشنگی هم داره. صاحبدلان...
ما را در سایت صاحبدلان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saheb-delana بازدید : 170 تاريخ : شنبه 18 آذر 1396 ساعت: 15:44

  پشت سر مرقد مولا/روبرو جاده و صحرا بدرقه با خود حیدر/پیش رو حضرت زهرا اینجا هرکی هرچی داره نذر حسین کرده هرستونی که رد میشی سیل جوونمرده   یا حسین لبیک یا حسین لبیک یا حسین یابن الزهرا   اومدیم پای پیاده/روز و شب تو دل جاده اومدیم مولا ببینه/شیعه مشتاق جهاده تا دم آخر می مونیم پای همین مکتب مرده باشه مگه شیعه تنها بشه زینب   (یا حسین لبیكَ یا حسین لبیكَ یا حسین یابن الزهرا )   النَّحیبِ والحَنینِ، حانَ یَومُ الأربَعینِ با سوز و گریه روز اربعین فرارسید   جِئْنا لكِن بِالمَدینَة تَنْتَظِر أُمُّ البَنینِ ما آمدیم اما ام البنین در مدینه چشم به راه است   جِئْنا مَشْیاً حتَّى نُعْلِن أنّا عَلَى العَهْدِ پیاده آمدیم تا اعلام كنیم كه همچنان بر عهد و پیمان خویشیم   نَنْتَقِم مِن كُلِّ طاغٍ یَوْماً مَعَ المَهْدی و روزی همراه حضرت مهدی( عج) از همه ی طاغوت ها انتقام می گیریم   (یا حسین لبیكَ یا حسین لبیكَ یا حسین یابن الزهرا )     در مدح حضرت علی اکبر  ...ناگهان قلب حرم وا شد و یک مرد جوان مثل تیری که رها می شود از دست کمان خسته از ماندن و آماده رفتن شده بود بعد یک عمر رها از قفس تن شده بود مست از کام پدر بود و لبش سوخته بود مست می‌آمد و رخساره برافروخته بود روح او از همه دل کنده ، به او دل بسته بر تنش دست یدالله حمایل بسته بی خود از خود ، به خدا با دل و جان می‌آمد زیر شمشیر غمش رق صاحبدلان...
ما را در سایت صاحبدلان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saheb-delana بازدید : 178 تاريخ : شنبه 18 آذر 1396 ساعت: 15:44

آمده از سایه سار غبار مرد! با چهره ای غمین گردد به دنبال عزیز زیر آوارهای زمین بغض پنهان شده زیر خاک چهره اش آلوده به خاک گیج و مبهوت خیره به خاک هر کجا می نگرد، خاک ، خاک آمده دنبال یار حسرت دیدن نگاه بوی یار می آید ولی بوی یار می آید از کجا بغض دارد گریه نمی آید به کار لرزش شانه نمی آید به کار درد دارد ناله نمی آید چرا زیر تل ای یار نمی آید صدا خانه ای که به عشق ساخته بود لحد یار گشته است چرا سنگ سنگی که به عشق چیده بود خاک مزار گشته است چرا؟ تقدیم به تمامی عزیز از دست دادگان زلزله بالاخص زلزله اخیر غرب کشور ما نیز درد زلزله کشیدیم دانیم به چه درد مبتلایی "ان الله مع الصابرین" یاسر قربانی - آبان 96 صاحبدلان...
ما را در سایت صاحبدلان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saheb-delana بازدید : 174 تاريخ : شنبه 18 آذر 1396 ساعت: 15:44

صاحبدلان...
ما را در سایت صاحبدلان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saheb-delana بازدید : 177 تاريخ : شنبه 18 آذر 1396 ساعت: 15:44

شکر ایزد نعش داعش مانده بر خاک

شکر گوئیم و می نهیم سجده بر خاک

لعنت الله بر این تخم صهیون خبیث

لبیک یا سید علی روحی فداک

شعر از خودم تقدیم به همه آزادگان و بزرگمردان سرزمینم که جهان از دلاوریشان انگشت حیرت به دهان گرفت.

صاحبدلان...
ما را در سایت صاحبدلان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saheb-delana بازدید : 169 تاريخ : شنبه 18 آذر 1396 ساعت: 15:44

از آنجائیکه اقلیم و آب و هوای مساعد و خاک مرغوب گیلان ،آمادگی پرورش انواع مواد خوراکی طبیعی شامل :صیفی جات ـمیوه ها ـ حبوبات و … غیره را دارد، و فور نعمت و حسن سلیقه کدبانوهایی گیلانی،باعث طبخ خوراکیهای لذیذ شده است، بطوریکه توجه مسافران زیادی را به همین منظور، بهاین استان جلب می‌نماید. خصوصاً قرار گرفتن مخلفاتی چون انواع ترشی ، فلفل و زیتون پرورده ، در کنار این غذاها، به لذت خوردینها می افزاید. فهرست و طریقه طبخ انواع خورشت‌ها: 1 ـ مرغ فسنجان یا مرغ لاکو (Morgh – a laku) مواد لازم: مرغابی یا اردک یا مرغ محلی ـ مغز گردو ساییده شده ـ ترشی ( رب انار ـ رب گوجهفرنگی) ـ ادویه. ابتدا گردو را در نمیار Nemyar و با استفاده از سنگ مشته میسابند تا کاملا ً له شده و روغنش در بیاید، (امروزه از آسیابهای برقی استفاده میکنند) سپس گردو را با رب انار ، زرد چوبه و مقدار کمی آب ،بر روی حرارت ملایم قرارداده و هر از گاهی نیز مقداری آب سرد روی گردو می ریزید، تا روغن گردو در بیاید. معمولاً اگر از مرغابی یا مرغهای محلی استفاده کنند، آن را به همراه گردو می گذارندتا بپزد و اگر از مرغهای شهری استفاده شود، بعد از آب پز شدن و در انتها، مرغ را درظرف گردو می ریزند. در پایان وقتی غذا به روغن افتاد، یک قاشق مرباخوری رب گوجهفرنگی در قابلمه می ریزند که این کار باعث رنگ خوش خورشت می‌شود. در بعضی از مواقع نیز چند صاحبدلان...
ما را در سایت صاحبدلان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saheb-delana بازدید : 174 تاريخ : شنبه 18 آذر 1396 ساعت: 15:44

من در این راه بلند چشم در چشم غروب روبرویم آفتاب می روم تا ته آن دشت بلند می زنم فریاد از ته این جان قفس آلودم دل کنده از جان تا کنم پرواز روح در بدنم جای نداشت حکم ایزد به این خواسته ام راه نداشت خسته از دست زمانه خسته از حرف اضافه راه برگشت چه کوتاه شده است من در این کالبد خود سخت پریشانم و بس زندگی ضربه ناکوک زمان است به گزاف من به خانه برگشتم ماه و خورشید به خانه چه زیبا می تابند جان من شرمنده این لطف خداست این راه پرمشقت چه زیبا شده است حکم حق جاریست زندگی جاریست در توبه چه زیبا باز شده است شکر ایزد در همه احوال واجب شده است. صاحبدلان...
ما را در سایت صاحبدلان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saheb-delana بازدید : 196 تاريخ : شنبه 18 آذر 1396 ساعت: 15:44

سلام. اول یه بی ربط نوشت بگم: بعد از نماز صبح دوباره خوابم برد تو خواب دیدم که یه هلیکوپتر بزرگ از این آمریکاییهاش اومده توی کوچمون داره میشینه اول فکر کردم داره سقوط میکنه بعد دیدم نه هیچکدوم اومد سمت خونه ما با بلندگو گفت "آقا نردبان را بردار" یهو بابام گفت اوه اوه روی سقف نردبان را جا گذشتم یاسر برو بیار. حالا تو خواب من هی با خودم غر میزنم آخه کی نردبان میبره روی سقف و حسابی حرص می خوردم و از این حرفها که از خواب پریدم :)))) حالا این دیگه چه خوابی بود آخه. میگن اتفاقات روزمره روی خوابها تاثیر میزاره ، آخه من هلی کوپترم کجا بود؟ شاید بخاطر فیلم ترمیناتوری بود که به یاد ایام شب قبلش نشسته بودم نگاه کرده بودم. شاید... :)) و اما رویا: رویا کیه؟ منم که بچه بودم رویا رو میشناختم. اوخ اوخ اون که مینو بود :)))) یه رویایی خیلی وقتها تصویرش تو ذهنم میاد. در موردش قبلا هم اینجا نوشته بودم. ولی خب دیدم بد نیست بازهم بنویسم البته بدون اینکه به متن قبلیم نگاه کنم و میخوام دوباره تصویرسازی کنم . میشه گفت شبیه یک آرزو البته احتمالا از نوع محالش. یه خونه قدیمی ویلایی دو طبقه من توی تراس طبقه دوم  و پشت میز نشستم و دارم می نویسم. روبروم یه راه ماسه‌ریزی شده تا ته باغ که شاید حدودا 100 متر تا 200 متر بشه منتهی به درب ورودی باغ. دو طرف این راه درختهای تبریزی که برگهاش هم رقص با باد ، سمفونی صاحبدلان...
ما را در سایت صاحبدلان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saheb-delana بازدید : 166 تاريخ : شنبه 18 آذر 1396 ساعت: 15:44

گاهی فراز گاهی فرود گاهی سلامی بی درود گاهی تمام لحظه ها لحظه ناب یک درود گاهی بهار گاهی به برف گاهی یه دشت بی علف گاهی سلام به آینه گاهی به قاب و فاتحه گاهی به روز گاهی به شب گاهی به راهی بی هدف گاهی سراسر آرزو گاهی دمی دادی به دود گاهی به جمع و باهمیم گاهی به گوشه ناخوشیم گاهی به آهی می شویم گاهی به راهی می رویم گاهی ز غفلت های خود از عرش به چاهی می شویم گاهی به زندگی خود طوفان بی پایان شویم گاهی به ابر زندگی خورشید گرمابخشی شویم اگر گاهی ابر مردی به قعر چاهی افتاده بدان روزی به اوجی بود زمانه گاه چنین کرده. صاحبدلان...
ما را در سایت صاحبدلان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saheb-delana بازدید : 145 تاريخ : شنبه 18 آذر 1396 ساعت: 15:44

گاه آرامشی فراموش شدهدر غربتی مجبور اما آشناگاه رعدی و عشقیگاهی بارانی و برفیدر گوشه ای در خلوتیبی سقف بی پناهاندر خم پیچ نگاه های خیرهدر کوچه ای بن بستحیران نامه هایی لای دربی مخاطبکه تشکیل میدهندپاره های یک جورچیناز زندگی فراموش شده ای راو عاقبت رقصی بی محابادر جوبی پر از پنهانهای آشکاربا همرقصانی موذیهمه را دیدم ، شنیدم ، حس کردماما نفهمیدمکه انسانیتش کجا بوداینجا همه ی ما گم شده ایمدر تاریکی محضدر برابر خورشیداینجا خانه ای دور استکه زندگی آنجاستو هیچکس نمیداندآن خانه کجاست؟ احوال نوشت:  خواستم یه پست شاد بزارم برای این عید در پیش رو که ارادت خاصی بهش دارم و اتفاقات خیلی خوبی در این روز برام افتاده. به خاطر همین خواستیم برای محمدم تولدی بگیرم که نیست. در واقع جشن میلادی باشه و بهانه ای برای دور هم بودن که به دلایل مختلف که تقصیر کسی هم نیست ، نشد. از دست کسی شاکی نیستم ولی حالم خیلی گرفته شد. ظاهرا همه چیز خوبه ولی انگار نیست. صاحبدلان...
ما را در سایت صاحبدلان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saheb-delana بازدید : 174 تاريخ : شنبه 18 آذر 1396 ساعت: 15:44